فریاد

تراوشات ذهن خلاق یک نادان

فریاد

تراوشات ذهن خلاق یک نادان

Confuse

گیج و نگران بودم ... میگن نگران نباش که کفش نداری یکی هست که پا نداره !!! اما من نگران بودم که اسیر نشم دیدم خیلی ها تو جنگ مردن !!! میگن نگران نباش از اینکه روزی دستت رو دراز کنی و کسی چیزی در اوون نزاره از این نگران باش که دستت پره و دراز کنی و  کسی چیزی از اوون بر نداره !!! میگن ممکنه کسی رو که باهاش خندیدی رو فراموش کنی اما کسی رو که باهاش گریه کردی رو فراموش نمیکنی !!! من هنوزم گیج و نگرانم ...
نظرات 1 + ارسال نظر
باران شنبه 21 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 20:36 http://the-rain.blogsky.com

عجبـــــ...واقعا خوب میگن !!

واقعا

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد